| jautājums | atbilde | |||
|---|---|---|---|---|
| 
     نقطه نظر  
 | 
||||
| 
     دفاع از دلایل  
 | 
||||
| 
     محیط آموزشی  
 | 
||||
| 
     طیف وسیعی از  
 | 
||||
| 
     وضعیت  
 | 
||||
| 
     نگرانی  
 | 
||||
| 
     تصویر(for example)  
 | 
||||
| 
     اوقات فراغت  
 | 
||||
| 
     به عنوان یک نتیجه  
 | 
||||
| 
     برخی از دانش آموزان ممکن است از دیگران انتقاد کنند  
 | 
||||
| 
     درک  
 | 
||||
| 
     ایده(idea)  
 | 
||||
| 
     مفهوم ایران از خصوصی  
 | 
||||
| 
     داوطلب  
 | 
||||
| 
     خشمگین شدن از(bother)  
 | 
      resent someone 
 | 
|||
| 
     مگر اینکه(if not)  
 | 
||||
| 
     کاملا ثابت شده  the friendship is firmly established 
 | 
||||
| 
     در نظر گرفته شده  
 | 
      it is considered very impolite 
 | 
|||
| 
     حتی پس از آن  
 | 
||||
| 
     مگر اینکه  
 | 
||||
| 
     هيجان زده(intrested)  
 | 
      they are intrigued by all the new sights 
 | 
|||
| 
     بخشی از نوآوری  
 | 
||||
| 
     در این نقطه  
 | 
||||
| 
     تازه وارد  
 | 
||||
| 
     به طور یکسان  
 | 
||||
| 
     رضایت  
 | 
      I felt euphoria 
 | 
|||
| 
     رها کردن(decrease)  
 | 
      letdown is inevitable 
 | 
|||
| 
     اجتناب ناپذیر  
 | 
||||
| 
     مناظر و صداها  
 | 
||||
| 
     به واسطه(because of)  
 | 
      due to the differences between the new cultur and the way they were accustomed to living 
 | 
|||
| 
     عادت داشتن به  
 | 
      they were accustomed to living 
 | 
|||
| 
     شور و شوق اولیه تبدیل به تحریک می شود  
 | 
||||
| 
     آزردگي  
 | 
||||
| 
     نا امیدی  
 | 
||||
| 
     تحریک پذیر،زود رنج  
 | 
||||
| 
     صرف نظر كردن  
 | 
||||
| 
     در طول این مدت  
 | 
||||
| 
     به تدریج  
 | 
||||
| 
     شناخته شده به عنوان  
 | 
||||
| 
     تغییر جهت  
 | 
||||
| 
     نگرش خوش بینانه  
 | 
||||
| 
     تفسیر, فهميدن  
 | 
      interpret a poem 
 | 
|||
| 
     نامحسوس  
 | 
||||
| 
     بی توجهی  
 | 
||||
| 
     تخریب  
 | 
||||
| 
     اضطراب  
 | 
||||
| 
     تازه وارد، روند سازگاری را طی می کند  
 | 
||||
| 
     تحت تاثیر قرار می گیرد  
 | 
||||
| 
     آنها درک می کنند  
 | 
||||
| 
     بیش از حد ماهیگیری  
 | 
||||
| 
     به تازگی  
 | 
||||
| 
     شهریه  
 | 
      tuition prices would rise next year 
 | 
|||
| 
     دستور پخت  
 | 
      chinese recipes 
 | 
|||
| 
     مسن,پا به سن گذاشته  
 | 
      the elderly (افراد مسن)/get elderly(پا به سن گذاشته) 
 | 
|||
| 
     یک قطعنامه صادر کرد  
 | 
||||
| 
     تضاد  
 | 
||||
| 
     رای دهنده  
 | 
||||
| 
     پاچه خواري  
 | 
||||
| 
     زرق و برق دار  
 | 
||||
| 
     از دست دادن اطلاعات  
 | 
||||
| 
     از خودت پذيرايي كن  
 | 
||||
| 
     هر سوال را به طور مختصر در دو یا سه حرف پاسخ دهید  
 | 
||||
| 
     جزئیات بیشتر را ارائه دهید  
 | 
||||
| 
     من به سختی می توانم از خانواده دور باشم و دوستانم را نمی بینم  
 | 
||||
| 
     چطور هستید؟ مادرت چطوره؟  
 | 
||||
| 
     این صندلی من است، نه این نیست  
 | 
||||
| 
     گوشت با منه؟ تو به من گوش نمی کنی  
 | 
||||
| 
     شما روی پای من ایستاده اید  
 | 
||||
| 
     آیا باران می بارد؟ یه چتر بردار  
 | 
||||
| 
     منتظر کی هستی؟ آیا منتظر zeynab هستید؟  
 | 
||||
| 
     آیا ساعت کار می کند؟ خراب است  
 | 
||||
| 
     من اغلب در آخر هفته دير می خوابم  
 | 
||||
| 
     گاهی اوقات او دیر می كند، اغلب اتفاق نمی افتد  
 | 
||||
| 
     چه کاری انجام می دهید؟ = (شغل شما چیست)  
 | 
||||
| 
     من شکلات را دوست دارم، تو چطور؟  
 | 
||||
| 
     خانه تكاني  
 | 
||||
| 
     جمع آوری با هم  
 | 
||||
| 
     هرگز کسی را فراموش نکن که به شما کمک کرد، در حالی که هر کس دیگری عذر خواهی کرد  
 | 
||||
| 
     ما در مورد فردا نگرانيم انگار قولش رو به ما دادند  
 | 
||||
| 
     از قبل موجود است  
 | 
||||
| 
     خدمات مسافرتی ویژه  
 | 
||||
| 
     طبيعت يه خاصيتي داره جوري دلتنگش ميشم كه انگار براي يه دوست قديمي قلبم بتپه... مخاطب خاص آهنگ هاي عاشقونس برام ☺️  
 | 
||||
| 
     شعر زمین هرگز مرده است  
 | 
||||
| 
     ما نمی توانیم انعکاس خود را در جریان آب ببینیم. فقط در آب هنوز هم می بینیم که می بینیم  
 | 
||||
| 
     منظرهء خیره کننده  
 | 
||||
| 
     بده و بستان  
 | 
||||
| 
     مادر من باید راه را پارو كند  
 | 
||||
| 
     برادر من و من می توانم بازی کنم  
 | 
||||
| 
     من کلاه و دستكشم را پوشيدم  
 | 
||||
| 
     خواهر من و من توپ برف را پرتاب می کنم  
 | 
||||
| 
     برادرم از ارتفاع ميترسد  
 | 
||||
| 
     او علاقه مند به موسیقی است  
 | 
||||
| 
     خیلی محبت کردید(خيلي لطف داريد)  
 | 
||||
| 
     برنده است  
 | 
||||
| 
     چرا اینقدر گران است  
 | 
||||
| 
     این صندلی من است  
 | 
||||
| 
     چرا دیر کردی  
 | 
||||
| 
     آن مرد چه كسي است در این عکس  
 | 
||||
| 
     من الان میرم  
 | 
||||
| 
     او داره دوش ميگيره  
 | 
||||
| 
     او يك كلاه سرشه  
 | 
||||
| 
     پیدا کردن  
 | 
||||
| 
     پیدا کردن چگونگی بیان کلمات  
 | 
||||
| 
     روزهای هفته  
 | 
||||
| 
     شماره ترتیبی  
 | 
||||
| 
     شما اهل کجا هستید  
 | 
||||
| 
     اهل كجاييد  
 | 
||||
| 
     این خیلی اتفاق نمی افتد  
 | 
||||
| 
     تجدید نظر آنچه آموخته اید  
 | 
||||
| 
     اطلاعات جذاب  
 | 
||||
| 
     صدای شاد  
 | 
||||
| 
     اعمال بد  
 | 
||||
| 
     وقت اختصاص دادن  
 | 
||||
| 
     توجه کنید  
 | 
||||
| 
     انرژی را اختصاص دهید  
 | 
||||
| 
     اختصاص دادن: اختصاص دادن  
 | 
||||
| 
     مفهوم شادی  
 | 
||||
| 
     نظم دقیق  
 | 
||||
| 
     انضباط ذهن  
 | 
||||
| 
     به طور غریزی پاسخ دهید  
 | 
||||
| 
     دلیل مبهم  
 | 
||||
| 
     چگونه می توانیم به آن دست یابیم؟  
 | 
||||
| 
     تعریف شادی کاملا به سادگي اونچه كه به نظر ميرسه نيست  
 | 
||||
| 
     خرید در یک سرعت فانی  
 | 
||||
| 
     آخرین تکنولوژی پیشرفته  
 | 
||||
| 
     هیجان خرید  
 | 
||||
| 
     لذت بردن  
 | 
||||
| 
     بشریت  
 | 
||||
| 
     یک زندگی بدون اشتياق  
 | 
||||
| 
     او با اشتياق به من نگاه می کند  
 | 
||||
| 
     معکوس مصرف گرایی  
 | 
||||
| 
     دیدگاه دیگر  
 | 
||||
| 
     دیدگاه دیگر از آن می آید  
 | 
||||
| 
     ما از پدر و مادرمان به ارث می بریم  
 | 
||||
| 
     انجمن روانشناسی  
 | 
||||
| 
     درک درستی از افسردگی داشت  
 | 
||||
| 
     خرید واقعا می تواند منبع شادی باشد  
 | 
||||
| 
     با خريد درمان بشي  
 | 
||||
| 
     تحقیق جاری  
 | 
||||
| 
     علائم افسردگی  
 | 
||||
| 
     مذهب شیوه شادی را تسهيل می کند  
 | 
||||
| 
     یک بار دیگر  
 | 
||||
| 
     همبستگی مثبت  
 | 
||||
| 
     تعهد مذهبی  
 | 
||||
| 
     سطوح بالاتر از سلامتی درک شده  
 | 
||||
| 
     اعتماد به نفس  
 | 
||||
| 
     پیروی از تحقیقات مدرن  
 | 
||||
| 
     وقت گذراندن با خانواده  
 | 
||||
| 
     تابلو اعلانات  
 | 
||||
| 
     مداد تراش  
 | 
||||
| 
     در درجه اول برای کاندیداهای مورد نظر برای دستیابی به هدف طراحی شده است  
 | 
||||
| 
     همچنین از کتاب سود خواهد برد  
 | 
||||
| 
     قصد رسیدن به  
 | 
||||
| 
     نمونه های فراوان  
 | 
||||
| 
     تعداد قابل توجهی  
 | 
||||
| 
     ایده های بسیار متمرکز  
 | 
||||
| 
     کارایی  
 | 
||||
| 
     مناسب باشد  
 | 
||||
| 
     مسائل بحث بر انگیز  
 | 
||||
| 
     شامل تعداد زیادی از  
 | 
||||
| 
     ایده های مفهومی  
 | 
||||
| 
     کلاس های آماده سازی  
 | 
||||
| 
     سوال کلامی  
 | 
||||
| 
     ابراز نظر  
 | 
||||
| 
     توجیه نظرات  
 | 
||||
| 
     با اشاره به هر دو جنبه مثبت و منفی  
 | 
||||
| 
     بیان یک ترجیح  
 | 
||||
| 
     مقایسه و متضاد  
 | 
||||
| 
     چطور تلفظش میکنی  
 | 
||||
| 
     ارزیابی مردم  
 | 
||||
| 
     من از هر گونه سیگار کشیدن متنفرم  
 | 
||||
| 
     مهاجرت دوستانه  
 | 
||||
| 
     کسی مونده؟  
 | 
||||
| 
     کلمات کمتر رایج  
 | 
||||
| 
     لغزش اتفاق می افتد  
 | 
||||
| 
     فقط به این دلیل که در مد است  
 | 
||||
| 
     این کاملا طبیعی است که خودتان در یک اتاق قفل شوید، اما اگر خودتان را در یک اتاق قفل کنید تا خندید، مردم فکر می کنند که شما دیوانه هستید.  
 | 
||||
| 
     شرایط اسرار آمیز  
 | 
||||
| 
     استفاده ازمایشی  
 | 
||||
| 
     برنامه شلوغ  
 | 
||||
| 
     شیوه زندگی گيج كننده  
 | 
||||
| 
     محل اقامت در ایتالیا؟  
 | 
||||
| 
     فهیت قدیمی ترین در خانواده است  
 | 
||||
| 
     من جوان ترین خانواده هستم  
 | 
||||
| 
     طلاق گرفتن  
 | 
||||
| 
     من دارم  
 | 
||||
| 
     ما پنج نفر هستيم  they are 5 of us in my family 
 | 
||||
| 
     چتر را با شما بیاورید، باران است  
 | 
||||
| 
     او در حال حاضر حمام می برد  
 | 
||||
| 
     چه اتفاقی می افتد (معمولا) در آخر هفته ها؟  
 | 
||||
| 
     چيز انقدر خنده داره؟ چرا داري ميخندي؟  
 | 
||||
| 
     پافشاري،سماجت / مصر،سمج  
 | 
||||
| 
     اغراق آمیز بودن برخی اخبار  
 | 
||||
| 
     مردم پریشان هستند  
 | 
||||
| 
     چشمگير  
 | 
||||
| 
     پوچ  
 | 
||||
| 
     سلامت رواني  
 | 
||||
| 
     جسمی  
 | 
||||
| 
     قرار ملاقات،وعده  
 | 
||||
| 
     برنامه ریزی،جدول زمان بندي  
 | 
||||
| 
     مشکل حاد / عمده / جدی  
 | 
||||
| 
     شما به طور غریزی(طبيعي) می توانید پاسخ دهید  
 | 
||||
| 
     سرعت جرقه(برق)  
 | 
||||
| 
     خوشبختی هیجان خرید یک جفت کفش جدید است  
 | 
||||
| 
     اعمال خوب (اعمال بد)  
 | 
||||
| 
     حضور در یک مدرسه روزانه  
 | 
||||
| 
     مدرسه شبانه روزی  
 | 
||||
| 
     من به او نگفتم، به جون خودم  
 | 
||||
| 
     اتكا به خود و استقلال  
 | 
||||
| 
     - یک مورد مهم وجود دارد که شما ذکر نکرده اید  
 | 
||||
| 
     تحت هیچ شرایطی  
 | 
||||
| 
     تحت این شرایط.در اين صورت  
 | 
||||
| 
     مشاور آموزشی  
 | 
||||
| 
     اسکان در یک محله که  
 | 
||||
| 
     تأثیر تغییرات(جابه جايي) مکرر  
 | 
||||
| 
     بله واقعا  
 | 
||||
| 
     واقعا از ديدنت خوشحال شدم  
 | 
||||
| 
     بیمه درمانی  
 | 
||||
| 
     تلاش قهرمانانه  
 | 
||||
| 
     نیازی به گفتن نیست  
 | 
||||
| 
     کمک های سخاوتمندانه  
 | 
||||
| 
     الگو  
 | 
||||
| 
     حالت اضطراری  
 | 
||||
| 
     رویدادهای بي ارزش و جزيي  
 | 
||||
| 
     او یک سبک منحصر به فردی دارد  
 | 
||||
| 
     روش علمی / مطالعه  
 | 
||||
| 
     روش های آماری  
 | 
||||
| 
     آبزیان  
 | 
||||
| 
     گنجینه گنج  
 | 
||||
| 
     سواحل دریا  
 | 
||||